شعر خوب بخوانید...

‌‌

جمعه, ۸ بهمن ۱۳۹۵، ۱۰:۴۴ ب.ظ

من انبوهی از این بعد از ظهرهای جمعه را به یاد دارم

که در غروب آن‌ها

 در خیابان 

از تنهایی گریستیم؛


ما نه آواره بودیم ، نه غریب اما،

این بعد از ظهرهای جمعه پایان و تمامی نداشت

می‌گفتند از کودکی به ما که زمان باز نمی‌گردد،

اما نمی‌دانم چرا

این بعد از ظهرهای جمعه باز می‌گشتند!


- احمدرضا احمدی



موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۵/۱۱/۰۸
mojix

نظرات  (۱)

بازم شعر بذارید

ارسال نظر

کاربران بیان میتوانند بدون نیاز به تأیید، نظرات خود را ارسال کنند.
اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید لطفا ابتدا وارد شوید، در غیر این صورت می توانید ثبت نام کنید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی